هفت آرایۀ ادبی در سخنرانی

سخنرانی هنری است که از دیرباز تا امروز، تأثیری شگرف بر قلب‌ها و ذهن‌ها داشته است. همان‌طور که مارک تواین، نویسنده و سخنران برجسته، می‌گوید: «تفاوت بین کلمۀ درست و کلمۀ تقریباً درست، تفاوت بین رعد و برق و رعد و برق کوچک است.» این جمله، اهمیت انتخاب واژگان و بهره‌گیری از آرایه‌های ادبی را در سخنرانی به‌خوبی  نشان می‌دهد. آرایه‌های ادبی مانند نقاشی‌هایی ظریف روی بوم کلمات هستند که سخنرانی‌ها را به اثری جاودانه و به‌یادماندنی تبدیل می‌کنند. در این مقاله، قصد داریم هفت آرایۀ ادبی مهم و تأثیرگذار را معرفی کنیم که می‌توانند جادوی سخنرانی شما را چندین برابر کنند. اگر به دنبال این هستید که مانند مارتین لوتر کینگ یا وینستون چرچیل تأثیری عمیق بر شنوندگان خود بگذارید و تاریخ‌ساز شوید، مطالعۀ این مقاله را با قلم سیناآذرنیا از دست ندهید!

 

1. تضاد

تضاد، آرایه‌ای ادبی است که در بلاغت یونان باستان ریشه دارد. این آرایه در ادبیات زبان فارسی هم بسیارزیاد استفاده می‌شود. خطیبان و فیلسوفان یونانی از جمله ارسطو و افلاطون برای نخستین بار، این آرایه را به کار گرفته‌اند. تضاد به معنای مخالف‌بودن و تقابل است. به عبارت دیگر، دو مفهوم متضاد در کنار هم قرار می‌گیرند تا تأثیر بیشتری بر مخاطب بگذارند.

مثال:

یکی از معروف‌ترین نمونه‌های استفاده از آرایۀ تضاد، در 28 اوت سال 1963، در سخنرانی رویایی دارم I Have a dream شنیده شد. مارتین لوتر کینگ جونیور گفت: «ما نباید در درۀ ناامیدی، بلکه باید به سمت اوج امید حرکت کنیم.» این جمله با استفاده از تضاد بین “دره ناامیدی” و “اوج امید”، به‌خوبی تصویری از حرکت رو به بالا مخاطب ایجاد می‌کند.

زمانی از تضاد استفاده کنید که بخواهید دو مفهوم مخالف را به شکلی قدرتمند و روشن در ذهن مخاطب جا بیندازید. این آرایه، به‌ویژه در جملات کلیدی، با هدف ایجاد تأثیر عمیق و پایدار، بسیار مؤثر است.

 

2. پارادوکس

پارادوکس آرایه‌ای است که در فلسفه و ادبیات غرب ریشه دارد. در آثار فیلسوفان یونانی و نویسندگان انگلیسی، از جمله جان میلتون این آرایۀ پرتکرار دیده می‌شود. پارادوکس به معنای ترکیب دو مفهوم به ظاهر ناسازگار است که قرارگیری آن‌ها در کنار هم، منجر به ایجاد معنایی عمیق‌تر و پیچیده‌تر می‌شود.

مثال:

وینستون چرچیل در سخنرانی معروف خود با عنوان “این تازه آغاز است“This is not the end ، در سال ۱۹۴۲، این چنین از پارادوکس استفاده کرده است: “این پایان نیست، حتی آغاز پایان هم نیست، اما شاید پایان آغاز باشد.” این عبارت به‌خوبی توانست روحیه مردم را در دوران جنگ جهانی دوم تقویت کند.

پارادوکس زمانی مفید است که بخواهید پیچیدگی یک موقعیت یا تضادهای درونی یک مفهوم را به شکلی هوشمندانه به نمایش بگذارید. استفاده از پارادوکس توجه مخاطب را به دلیل پیچیدگی و غیرمنتظره‌بودن جلب می‌کند و چیره‌دستیِ شما را در انتخاب واژگان نمایش می‌دهد.

3. آنافورا

آنافورا، یکی از قدیمی‌ترین آرایه‌های ادبی و بلاغی و شومین آرایۀ ادبی است که امروز معرفی می‌شود. تکنیک آنافورا از یونان و روم باستان سرچشمه گرفته است. این آرایه به معنای تکرار یک کلمه یا عبارت در آغاز جملات یا بندهای متوالی است. خطیبان و شاعران کلاسیک، از آنافورا برای تأکید و افزایش تأثیر گفتار خود استفاده می‌کردند.

مثال:

مارتین لوتر کینگ در سخنرانی “رویایی دارم” بارها از آنافورا استفاده کرد؛ مانند تکرار عبارت “من رویایی دارم که” (I have a dream that) در چندین جمله متوالی. این تکرار، به سخنرانی او ریتمی زیبا بخشید و تأکید او را بر اهمیت رؤیایش به نمایش گذاشت.

آنافورا زمانی مفید است که بخواهید روی یک ایده یا مفهوم خاص تأکید کنید و آن را در ذهن مخاطب حک کنید. این آرایه در بخش‌هایی از سخنرانی که نیاز به القای حس قاطعیت و تکرار دارید، به شکلی ویژه مؤثر واقع می‌شود.

4. تصویرسازی

چهارمین عنوان از هفت آرایۀ ادبی در سخنرانی به تصویرسازی اختصاص یافته است. این آرایه در ادبیات یونان و زبان فارسی کاربرد زیادی داشت. نویسندگان و شاعران آثار کلاسیک هم از تصویرسازی بسیار بهره می‌برند. در این روش، سخنران باید با استفاده از کلماتی که در ذهن مخاطب به راحتی مجسم می‌شوند، موقعیتی را بسازد که مخاطب به‌راحتی درک کند و آن را متوجه شد. به عبارت بهتر باید گزارشی تصویری به مخاطبان ارائه کند.

مثال:

مهاتما گاندی در سخنرانی “تاج گل‌ها“(The Crown of Thorns) در سال ۱۹۲۴، از آرایۀ تصویرسازی، چنین استفاده کرد: “من با چشمانی پر از اشک به این ملت نگاه می‌کنم…” گاندی در این جمله با استفاده از عبارت “چشمانی پر از اشک” تصویری در ذهن مخاطبانش ایجاد کرد که به‌راحتی بتوانند غم او را درک کنند.

تصویرسازی زمانی مناسب است که بخواهید بر احساس یا جزئیاتی خاص تأکید کنید. این آرایه بار عاطفی سخنرانی را تقویت می‌کند؛ اما باید با احتیاط استفاده شود تا متن بیش از حد سنگین و پیچیده نشود.

 

از همین نویسنده بخوانید: نوشتن متن سخنرانی به سبک ارسطو

5. ایهام

ایهام یکی از آرایه‌های پرکاربرد در ادبیات فارسی و انگلیسی است. این آرایۀ ادبی به معنای استفاده از یک کلمه یا عبارت با دو معنی مختلف است که هر دو معنی می‌توانند در جمله تأثیرگذار باشند اما یکی نزدیک ذهن است و دیگری دور از ذهن. شاعران پرافتخار زبان فارسی مانند حافظ و سعدی که همۀ ما به اشعار آن‌ها علاقۀ زیادی داریم، به طور گسترده از ایهام در اشعار خود استفاده می‌کردند.

مثال:

باراک اوباما به مناسبت پذیرش نامزدی حزب دموکرات در ۲۰۰۸، از ایهام چنین استفاده کرد: “ما در این لحظه انتخاب‌های سختی پیش رو داریم.” کلمۀ انتخاب در این جمله هم معنای مربوط به انتخابات را برای ما مشخص می‌کند و هم انتخاب‌هایی که مربوط به بعد از انتخابات و سختی‌های زندگی می‌شوند.

از ایهام زمانی استفاده کنید که بخواهید یک پیام دوگانه یا چندلایه به مخاطب منتقل کنید. این آرایه به سخنرانی شما عمق بیشتری می‌بخشد و مخاطب را به تفکر وامی‌دارد. اکثر سخنرانان حرفه‌ای و متخصص معمولاً از ایهام در ارائۀ خود استفاده می‌کنند.

6. واج‌آرایی یا هوموتِلئوتون

واج آرایی یا هوموتِلئوتون آرایه‌ای است که ریشه در بلاغت یونان و روم باستان دارد. این آرایه به معنای تکرار صداهای مشابه در پایان کلمات یا جملات متوالی است. این تکنیک به گفتار یا نوشتار ریتمی خاص می‌بخشد و در شنونده تأثیر صوتی خوشایندی ایجاد می‌کند.

مثال:

جان اف کندی به مناسبت تحلیف ریاست‌جمهوری در ۲۰ ژانویه ۱۹۶۱، از هوموتِلئوتون چنین استفاده کرد: “نپرسید که کشور شما برای شما چه می‌تواند بکند، بلکه بپرسید که شما برای کشور خود چه می‌توانید بکنید.” تکرار صدای “د” در این جمله ریتمی زیبا ایجاد کرده است

واج آرایی زمانی مناسب است که بخواهید سخنرانی خود را موزون و به یادماندنی کنید. این آرایه به ویژه در پایان سخنرانی‌ها و جملات کلیدی که مخاطب باید آن‌ها را به خاطر بسپارد، بسیار مؤثر است.

7. آپوسیوپسیس

آپوسیوپسیس، آرایه‌ای ادبی و بلاغی است که از یونان و روم باستان سرچشمه می‌گیرد. این آرایه به معنای قطع ناگهانی جمله است؛ به طوری که سخنران یا نویسنده جملۀ خود را نیمه‌کاره رها می‌کند. این تکنیک به مخاطب اجازه می‌دهد که خودش نتیجه‌گیری کند یا به تفکر بیشتر وادار شود.

مثال:

مهاتما گاندی در سخنرانی معروف “تاج گل‌ها”(The Crown of Thorns)  در سال ۱۹۲۴، از آپوسیوپسیس چنین استفاده کرد: “اگر من مجبور شوم با نیرویی که نمی‌توانم در برابر آن مقاومت کنم…” سپس جمله را قطع کرد تا مخاطب خودش فکر کند و نتیجه‌گیری کند.

سخنرانان مطرح جهان، این روزها این روش را با کمک نمایش عکسی مفهومی در پایان سخنرانی خود انجام می‌دهند. یعنی تصویر را در انتهای ارائۀ خود نمایش می‌دهند و بعد سکوت می‌کنند و هیچ توضیحی نمی‌دهند تا خود مخاطب درگیر مفهوم و نتیجه شود.

آپوسیوپسیس زمانی مفید است که بخواهید به مخاطب فرصت دهید تا خود نتیجه‌گیری کند یا وقتی که ‌بخواهید تنش یا تأثیر احساسی خاصی ایجاد کنید. این آرایه در موقعیت‌هایی که موضوع بحث حساس یا چالشی است، بسیار کارآمد است.

 

نکته پایانی:

هفت آرایۀ ادبی در سخنرانی را امروز مطالعه کردید. تعداد آرایه‌های ادبی و تکنیک‌های بلاغی بسیار زیاد هستند که می‌توان با جستجو در ادبیات فارسی، یونان باستان، روم باستان یا حتی ادبیات هند و چین آن‌ها را پیدا کرد؛ اما فراموش نکنید که در استفاده از این آرایه‌ها نباید زیاده‌روی کنید. چون این آرایه‌ها باید در خدمت محتوا باشند و نباید شما را محدود کنند. به خاطر داشته باشید که از هر تکنیک باید در زمانی استفاده کنید که به اثرگذاری کلام شما کمک کند و الزامی برای گنجاندن آرایۀ خاص وجود ندارد.

این

مقاله، با عنوان هفت آرایۀ ادبی در سخنرانی به شما ارائه شد. اما نکات و ظریف‌کاری‌های سخنرانی بیشتر از این‌ها است. همراه تریبون بمانید.

 

نویسنده: سینا آذرنیا