“5 قدم برای اینکه منظور شما را بفهمند”، دقیقاً همان چیزی است که به آن نیاز دارید. فهماندن دقیق منظور به مخاطب آنقدر مهم است که اگر در آن موفق نباشید، در بیشتر ارتباطات خود به چالش خواهید خورد.

 

نه نه منظورم این نبود! شما اشتباه برداشت کردین. اجازه بدین یه بار دیگه توضیح بدم. من اینو نگفتم.

اگر جملات بالا برای شما آشنا هستند، به احتمال زیاد در انتقال منظور خود به دیگران دچار چالش هستید. چنین چالشی مقدمۀ ایجاد سوءتفاهم در روابط اجتماعی، کاری و عاطفی شما است. طبق نتایج یک آمارگیری اجتماعیِ ایرانی در دهۀ نود، دلیلِ هفتاد درصد اختلاف‌های درون‌خانوادگی، سوء تفاهم‌ها بوده است.

اگر نتوانید منظور خود را به‌روشنی برسانید، در جایگاه فروشنده مشتریان خود را از دست می‌دهید. اگر مدیر یک سازمان باشید، پروژه‌های شما به سرانجام نمی‌رسند و احتمال اینکه کارمندان مجموعۀ شما را ترک کنند بالا می‌رود. به عنوان یک هنرمند، مخاطبان خود را از دست می‌دهید و اگر کارجو هستید، بعید است بتوانید در مصاحبۀ شغلی موفق شوید. بیشتر اوقات دلیل کج‌­فهمی، کج رساندن منظور است. کج رساندن منظور هم بیشتر در پراکنده‌­گویی ریشه دارد.

از اینجا تا پایان مقاله، فقط 5 قدم تا رساندن منظورتان به مخاطب فاصله دارید تا نطق خود را ساختارمند کنید.

 

پیش‌­زمینه:  هر مرحله را شخصی‌سازی کنید

قبل از هر چیز بدانید که هیچ کس بهتر از خودتان نمی‌تواند بگوید چه کلمات و جملاتی منظور شما را بهتر بیان می‌کنند.

آرش آبسالان، نویسندۀ کتاب جادوی گفتار، سه مرحلۀ ابتدایی را قبل از شروع صحبت بدین ترتیب بیان می‌کند: ابتدا باید بدانید «چه می‌خواهید بگویید» بعد «چگونه می‌خواهید بگویید» و در آخر «در چه وقت می‌خواهید بگویید»

پس هر نکته را به‌دقت بخوانید و از صافی خود عبور دهید. بدین‌ترتیب، هم انجام آن‌ها برای شما آسان می‌شود و هم جنبۀ خودجوش می‌گیرند.

 

قدم اول: مسیر گفتار را طراحی کنید

خلاصه‌ای از متن سخنرانی خود را روی کاغذ بیاورید. اگر سخنرانی را مسیری بدانید که باید به مقصد برسد، این خلاصه، در برگیرندۀ ایستگاه‌های اصلی محتوای شما است. انجام دادن این کار، هدف نهایی شما را روشن می‌کند و خواهید فهمید بهترین مسیرِ رسیدن به آن چیست. در این مرحله جزئیات را وارد نکنید.

به عنوان مثال: جهان با بحران آب روبرو شده… این مسئله در ایران به مراتب بدتره … روزی می‌رسه که همۀ ما پشیمون می‌شیم … من ازتون می‌خوام که دیگه با آب آشامیدنی، ماشین خودتون رو نشویید.

نگران نقطه‌چین‌ها نباشید. طراحی مسیر دو مزیت مهم دارد. اول آنکه نمی‌گذارد به حاشیه بروید. دوم آنکه نیازی به حفظ‌کردن متن هم ندارید و در موقعیت استرس‌آور در مقابل مخاطبتان به تته پته نمی‌افتید. چراکه وقتی مسیر را بدانید، حتی اگر واژه‌ای را فراموش کنید، به صورت بداهه آن را مدیریت می‌کنید. با همین روش می‌توانید بسیاری از گفتارهای اجتماعی و خانوادگی خود را هم طراحی کنید. این متن می‌تواند قانع‌کردن کردن اعضای خانواده، طرح دلیل ناراحتی شما از همسرتان یا هر امر دیگری هم باشد و متن بالا فقط به عنوان یک مثال مطرح شده است.

 

قدم دوم: متنِ گفتار را چاق کنید

حالا وقت آن است که نقطه‌چین‌ها را کمی تکمیل‌تر کنید. به عنوان مثال استدلال‌های علمی و منطقی، آمار و نتایج تحقیقاتی را که بن‌مایۀ سخنرانی شما هستند، در جایگاه درست قرار دهید. در این قدم، در حقیقت قرار است بفهمید در هر مسیر، از چه مناظری عبور می‌کنید.

بدین ترتیب، مثال به این شکل در می‌آید.

جهان با بحران آب روبرو شده… (فقط ۰٫۰۱۴ درصد از کل آب روی زمین، شیرین و به آسانی قابل دسترسه. ) این مسئله در ایران به مراتب بدتره …(برداشت بی‌رویۀ آب‌های زیرزمینی و ایجاد افسارگسیختۀ آلاینده‌ها، شرایط رو روز به روز بدتر کرده) روزی می‌رسه که همۀ ما پشیمون می‌شیم (همین الان هم وزارت نیروی ایران در سال 1400 اعلام کرده که نیمی از جمعیت روستایی ایران به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارن!) … (هر ایرانی، به صورت میانگین، روزی 300 لیتر آب مصرف می‌کنه) من ازتون می‌خوام که دیگه با آب آشامیدنی، ماشین خودتون رو نشویید.

 همچنین بخوانید: چرا خجالت می‌کشیم

قدم سوم: چوب‌دستی جادویی را به سمت متن بگیرید

حکایت‌ها، قصه‌ها، شوخی‌ها، پرسش‌ها، نکات نغز، اشعار و ضرب‌المثل‌ها و خاطرات شخصی به شکلی جادویی متن سخنرانی شما را زیبا می‌کنند. در این مرحله ممکن است ناچار شوید برای زیباتر کردن متن خود، برخی ایستگاه‌ها را جا به جا کنید. به عنوان مثال، می­توانید نطق خود را به ترتیب زیر آغاز کنید.

امروز صبح خواب موندم. قرار بود ساعت هشت برسم و ساعت هفت تازه از خواب پریدم. داشتم به این فکر می‌کردم که عجب هفته‌ای رو شروع کردم که وقتی شیر آب رو باز کردم، دیدم که آب هم قطعه! خدا رو شکر اول تصمیم گرفته بودم صورتم رو بشورم و کار دیگه‌ای نکرده بودم!

شما هم تجربۀ مشابهی داشتید؟ می‌دونستید که در همین ایرانِ خود ما، حدود نصف روستاها هر روز این حس رو تجربه می‌کنن؟

حالا به عنوان تکمیلِ تمرین، شما متن را کامل‌تر کنید. بد نیست بدانید استفادۀ به‌جا از قصه و نکات نغز در گفتار روزمره هم از ویژگی‌های افراد کاریزماتیک است. در گفت و گو با همسر یا خانواده هم می‌توانید به چیزهایی اشاره کنید که می‌دانید دوست دارند بشنوند!

 

قدم چهارم: لحن را با هدف محتوا هماهنگ کنید

حالا که به فهماندن منظورتان به مخاطب نزدیک‌تر شده اید، بهتر است بدانید: آتش بسیاری از سوءتفاهم‌ها و بدفهمی‌ها، از گورِ لحن نامناسب و ناهماهنگ بلند می‌شود که خودِ گوینده اغلب آن را احساس نمی‌کند. هر چقدر هم کتمان کنید، فقط زمانی متوجه می‌شوید لحن شما چقدر بد بود که یک بار ویدیوی خودتان را به خودتان نشان بدهند! برای درک بهتر، جملۀ زیر را با پنج لحن متفاوت عصبی،کنایه‌آمیز،‌ نگران، گلایه‌آمیز و محبت‌آمیز بخوانید.

«برای چی زودتر بهم زنگ نزدی؟»

همین جملۀ ساده، می‌تواند یک دعوای اساسی راه بیندازد یا به گفت و گویی مؤثر تبدیل شود. در موقعیت‌های مختلف، جملات گوناگون را با انواع لحن‌‌ها تمرین کنید. تسلط شما بر لحن‌های روزمره، کار شما به عنوان یک سخنران هم راحت می‌کند و می‌توانید اجرایی متمایز ارائه بدهید. به عنوان مثال وقتی از قحطی آب می­گویید، نباید در حال لبخندزدن باشید.

 

قدم پنجم: از خودتان امتحان بگیرید

یک موضوع خاص را در نظر بگیرید. یک پیام صوتی سه چهار دقیقه‌ای ضبط کنید و برای دوست خود بفرستید. بعد از او بپرسید که چه درکی از گفته‌های شما دریافت کرده است. درک او هرچه با منظور اصلی شما تطابق بیشتری داشته باشد، موفق‌تر عمل کرده‌اید. توجه کنید که منظور برداشت شخصی هر فرد نیست. منظور شما مشخص است و مخاطبان می‌توانند با دریافت آن منظور، با آن موافق یا مخالف باشند و از منظر خود آن را قضاوت کنند. در مقالۀ 5 قدم برای اینکه منظور شما را بفهمند، هدف این بود که شما بتوانید به زبانی ساده منظور خود را به مخاطبتان انتقال بدهید.

در نهایت، به عنوان یک تمرین همیشگی، عادت کنید خود را با چشم و گوشی خارج از خود ببینید و بشنوید. از جمله آنکه فیلم سخنرانی خود را ببینید و تحلیل کنید.