1/5 - (1 امتیاز)

همه ی ما معمولا وقتی با یکسری اتفاقات ، تجربه ها ، نیاز ها و یا دلبستگی هایی که به مرور زمان منسوخ یا به عبارتی کهنه شده اند روبرو می شویم احساسی غریب در عین تحیر داریم و فکر می کنیم چه دنیای جالبی بوده است دنیایی که مثلا با اسب و الاغ و شتر سفر می کردند ، یا چه دنیای جالبی بوده است دنیایی که کتاب به ندرت در آن یافت می شده ، چه دنیای هیجان انگیزی بوده است دنیایی که تنها وسیله ی ارتباطی سخن گفتن شفاهی و یا گاهگاهی سطر های نامه ای از پوست آهو  بوده است . اما تحیر و اعجاب دل انگیز دیگری در این موضوع می تواند سراغمان را بگیرد و آن این است که به تجربیات ، نیاز ها یا دلبستگی هایی پی ببریم که در گذر زمان ِ زمانه قدیمی و کهنه نشوند ، جایگزینی نیابند و روز به روز اهمیتی پررنگ تر یابد . یکی از این تجربه ها “سخن” است . از دم صبح ازل تا آخر شام ابد سخن بوده است و خواهد بود ، شاید رنگ تازه بگیرد ،شاید سخن رودر رو رنگ تلفنی ، اینترنتی و کاغذی بگیرد، اما سخن و سخنران همچنان هست و این مهم غیر قابل جایگزینی است چرا که ریشه در کلام دارد و زبان ؛ زبانی که فکر می کنم از هر کسی تعریفش را بخواهید خواهد گفت “وسیله ای ست برای برقراری ارتباط” . ما هیچ وقت نمی توانیم چشم بر ارتباط ببندیم یا آن را در بستری غیر از زبان جاری سازیم . انسانیت ما به اندیشه های ماست و ظهور و بروز اندیشه در سخن است و ما همواره نیازمند سخن برای ابراز اندیشه هایمان داریم . راستی ! هدف از ارائه ی اندیشه ها آن است که دیگران را آگاه بسازیم از آنچه که می دانیم و کیفیت این آگاه ساختن در کیفیت سخن ما ریشه دارد ؛ آبراهام لینکولن در ستایش هنری کلی می گوید هدف او از تمام سخنوری هایش ، تاثیرگذاری واقعی بود. او هرگز صرفا برای این که کسی به حرف هایش گوش کند ، صحبت نمی کرد.
تمام این مقدمات را قدم قدم آمدیم تا بگوییم سخنرانی راهی ست که ما برای ارائه اندیشه ها و تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان خود دست به دامنش می شویم . این سخنرانی می تواند در شکل های گوناگونی بروز یابد به عنوان مثال سخن ما می تواند حضوری، تلفنی ، نوشتاری و … باشد که مهم ترین آن سخنرانی شفاهی و حضوری است ، چرا که علاوه بر صوت ، حرکات اعضای بدن مثل بدون و اجزای صورت ، محیط و … نیز عواملی تاثیر گذار در موثر واقع شدن ِ سخنِ سخنران است . بنابراین برای آنکه بتوانیم بیشتر مخاطب خود را تحت تاثیر قرار دهیم  می بایست بدانیم چه عواملی می توانند انگیزه ی مخاطب را تهییج کند ؟ مکث ها چگونه باشد؟ از چه واژه هایی استفاده کنیم ؟ تکیه های صدا بر کدام قسمت جمله ها باشد ؟ ساختار نحوی و دستوری جملات به چه صورت باشد ؟
براساس نتایج تحقیقات آلبرت محرابیان در دانشکده کالیفرنیا(لوس آنجلس) تحقیقاتی درباره ارتباط موثر انجام شد که پس از این تحقیقات نتیجه گرفته شد هر پیام شفاهی سه قسمت دارد : واژه ، لحن صدا و زبان بدن گوینده.
شگفت انگیز است که بر اساس نتایج تحقیقات محرابیان، واژه ها فقط 7 درصد از هر پیام انتقال یافته را تشکیل می دهند . البته واژه هایی که در سخنرانی به کار می رود بسیار مهم هستند و می بایست به دقت انتخاب شوند و به لحاظ دستوری صحیح باشند اما با این همه سخنرانی های خسته کننده ای را همه ی ما شنیده ایم که شاید از واژه های بی نظیری هم در آن استفاده شده باشد.
لحن صدا و نواخت و تاکید بر واژه های مختلف طبق محاسبات آقای آلبرت محرابیان 38 درصد از هر پیام را تشکیل می دهد. به علاوه محرابیان پی برد که دست کم 55 درصد از پیام از طریق زبان بدن گوینده منتقل می شود. دلیل این امر آن است که تعداد عصب های چشم تا مغز 22 برابر تعداد عصب های گوش تا مغز است؛ به همین دلیل تاثیر دیداری ، بسیار قوی است.
بنابراین سخنرانی شفاهی و حضوری اهمیت و توانایی تاثیر گذاری بسیار بیشتری نسبت به واژه ها (سخنرانی نگارشی) ، یا جمع واژه ها و لحن صدا (سخنرانی صوتی) دارد. پس در تمام این حوزه ها می بایست توانایی هایی را کسب کرد .
در پایان می توان گفت که ارزشمندترین دارایی ما ذهن ماست و یکی از گرانبهاترین مهارت هایمان نیز توانایی خوب فکر کردن و بیان واضح منظورمان است و این مهارت ها بیش از هر مهارت دیگری به کسب منافع وبیشتر و پیشرفت ما کمک می کند چه در حوزه ی ارتباط کاری ،چه پرزنتیشن ها و چه در زندگی شخصی و خصوصی ، هر جا و هر جا که ما نیاز به رساندن منظور و اندیشه هایمان هستیم در واقع نیازمند سخن گفتنیم و هرچه بتوانیم بهتر سخن بگوییم بیشتر برده ایم.  برایان تریسی – که از برترین سخنران های حال حاضر دنیاست – در کتاب فن بیان خود  چنین ادعایی می کند که ذهن همانند یک ماهیچه است ، به این معنا که هرچه بیشتر از آن استفاده کنیم قوی تر و کارآمدتر می شود. هرچه بیشتر تمرین کنیم توانایی سخنرانی بهتری داریم . سازماندهی قبلی افکار و کلمات سبب آن می شود به چیزی که می گوییم و نحوه بیان آن دقت و توجه داشته باشیم . برنامه ریزی ، امادگی و ارائه سخنرانی ها ، ما را مجبور می کند از ذهنمان بیشتر استفاده کنیم ؛ در واقع سخنرانی باهوش تر مان می کند. و در بخش دیگری می گوید خوشبختانه ، تبدیل شدن به یک سخنران مسلط و خوش بیان  یک مهارت اکتسابی است. اگر بتوانید رانندگی ، تایپ یا استفاده از تلفن همراه را بیاموزید ، پس می توانید یک سخنران تاثیرگذار هم باشید و نه تنها زندگی خودتان ، بلکه زندگی مخاطبانتان را نیز تغییر دهید.
موفقیت در بستر اندیشه اتفاق می افتد و اندیشه ها نیز با زبان و سخن منتقل می شوند ، موثر می افتند و به نتیجه می رسند ؛ بنابراین هر چه بهتر بتوانیم  بیشتر بیاموزیم چگونه اندیشه و منظور خود را منتقل کنیم ، به موفقیت نزدیک تریم .